//= $monet ?>
هیچ چیز شگفت انگیزی در اصل من ندیدم، یک سیاهپوست جوجه سفید می خواست، او یک جوجه سفید گرفت. زمانی بلوند یک دیک سیاه ضخیم میخواست، نتیجه قابل مشاهده است، او در موقعیتهای مختلف با یک دیک سیاه ضخیم لعنت میکرد و از آن خوشش میآمد، لعنتی، از نظر ظاهری، موفق بود، از این رو احساسات مثبت او در شکل ناله و فریاد در کل، نگاه کنید، پورنو جالبی است.
به نحوی آن روز فوراً درست نشد - اول او را گرفتند، سپس به دهانش دادند. اگرچه اگر به جنبه روشن نگاه کنید، چه چیزی - بهتر بود در زندان بنشینید؟ هیچ دیک وجود ندارد، حتی یک کلمه. و با قضاوت از روی رفتارش، او عادت ندارد که خودش را انکار کند. یک ضربه زدن برای او یک تکه کیک است. تف به سرش می زند و سرو می کند. و نگهبان امنیتی - او فقط یک جستجو را ترتیب داد، بنابراین او به سرعت او را جمع کرد. پایان برای عوضی منطقی بود - دهانش پر از اسپرم و لب هایش با آن کثیف بود. و مثل گربه ای که به خامه ترش رسیده دمش را تکان می داد.
دخترا بیایید یک شماره بگیریم...بزرگم داره منو میکشه.